اهميت و ضرورت ارتباط انساني
چرا ارتباطات مهم است و چه نقشي در زندگي ما دارد؟
همه ي ما اين جمله رو شنيديم: انسان موجوديست اجتماعي. يعني براي بقا و رشد نياز به ارتباط گرفتن با افراد جامعه دارد و در عصر امروز بدون اين ارتباط ما نميتوانيم به زندگي و رفاه خوبي برسيم و عملا بقاي ما دچار مشكل ميشود.
مثلا:
اگر از كسي خوشم اومد چجوري باهاش ارتباط بگيرم؟
اگر خواستم كسب و كارم رو رشد بدم چجوري با افراد متخصص ارتباط بگيرم؟
ميدونيد چطوري با افرادي كه ميتوانند در كسب و كارتان رشد ايجاد كنند ارتباط بگيريد؟
كيفيت پاسخ ما به اين سوالات، به دانش ما از مهارت هاي ارتباطي برميگردد.
مهارت های ارتباطی چیست؟
مهارت هاي ارتباطي به تعامل ما با ديگران كمك ميكنند. درواقع:
مهارت هاي ارتباطي باعث ميشوند كه ما در هر زمينه بتوانيم ارتباطي كه لازم داريم را ايجاد كنيم، بتوانيم به منفعت برسيم، منفعت برسانیم و درصورت نياز، حفظش كنيم.
مهارت هاي ارتباطي لزوما به مفهوم برونگرا بودن يا ارتباط دائمي با افراد مختلف نيست. بلكه به ما كمك ميكند ارتباطي كه لازم است ايجاد شود و همچنين در صورت لزوم حفظ شود.
مهارت های ارتباطی چه کمکی میکند؟
پژوهش های زیادی مبتنی بر تاثیرات روابط ما بر روی روان و جسم انجام شده است. پژوهشی در دانشگاه هاروارد انجام شده که نشان میدهد ارتباطات خوب ما مهم ترین عامل پیش بینی سلامت ما است و تاثیر اساسی بر روی حافظه و عملکرد سایر بخش ها دارد. دکتر رابرت والدینگر، مدیر این مطالعه، اظهار دارد که ارتباطات بد، میتواند به اندازه سیگار و الکل کشنده باشد.
ارتباطات ما بطور مستقیم بر روی کیفیت زندگی ما اثر دارد. ما برای هرچیزی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم، نیاز به ارتباط برقرار کردن با افراد داریم.
ولی من به ارتباط نیاز ندارم.
چگونه با افراد جديد آشنا شويم؟
چگونه بتوانيم با هر فردي ارتباط بگيريم؟
برای درک عمیق نیاز ما به ایجاد روابط مختلف شاید نیاز باشد که به این سوال پاسخ بدهیم:
من واقعا از زندگی چی میخواهم؟
من واقعا از زندگی چی میخواهم؟ پاسخ به این سوال نیازمند این است که ما نسبت به نیازها، علایق، توانایی ها، امکانات و… آگاه باشیم. زمانیکه ما بدانیم هدفمان از زندگی کردن چیست و به چه چیزی میخواهیم برسیم، قطعا اهمیت و لزوم داشتن ارتباطات برای ما آشکار خواهد شد.
1- شناخت نیازها
ما نیاز های مختلفی داریم. ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب، 5 نیاز اساسی را بیان میکند: 1- نیاز به عشق و تعلق 2- نیاز به قدرت و پیشرفت 3- نیاز به تفریح 4- نیاز به آزادی 5- نیاز به بقا. اگر به این نیاز ها توجه کنیم، متوجه میشویم که تمامی این نیاز ها با ارتباط های ما همسو هستند. شاید مستقیم ترین و واضح ترین نیازی که با ارتباطات ما همسو است، نیاز به عشق و تعلق باشد. اگر ما مهارت خوبی در ارتباطات نداشته باشیم چطور میتوانیم دوست داشته شویم و دوست بداریم؟ سایر نیاز ها هم به همین طریق بطور مستقیم یا غیر مستقیم با ارتباطات ما گره خورده اند. خیلی اوقات، ارتباطات قوی ما باعث پیشرفت میشوند. ارتباط خوبی که با مدیرمان برقرار میکنیم از عوامل اصلی ارتقا شغلی ما خواهد بود و ….
2- شناخت ارزش ها.
من باید ببینم چه ارزش هایی برایم اهمیت دارند. به عنوان مثال، اگر برای من “مفید و موثر” بودن ارزش است، چطور میتوانم بدون داشتن مهارت های ارتباطی با افراد مختلف آشنا بشوم که بخواهم مفید باشم؟ یا مثلا اگر ارزش پول و ثروت باشد، یا اگر مهربان بودن ارزش من باشد یا …. همه ی این موارد نیاز به داشتن ارتباطات خوب دارند.
اگر من بخواهم یک موسیقی دان موفق شوم، چطور میتوانم بدون ایجاد ارتباط خوب با سایر موسیقی دان ها و همچنین مردم ،به موسیقی دان خوبی تبدیل شوم؟ اگر من نیاز به پول داشته باشم چطور میتوانم بدون ارتباط با افراد جامعه به پول برسم؟ زمانیکه ما این سوالات را از خود بپرسیم قطعا اهمیت ارتباطات روشن میشود.
مهارت های ارتباطی نیاز به تمرین دارد. ابتدا ما باید مواردی که میتواند به ارتباطات ما کمک کند را بشناسیم و سپس برای تمرین کردنشان اقدام کنیم. (در این سایت هم مقالاتی راجع به این
كلام آخر
دکتر ویلیام گلسر در کتاب تئوری انتخاب بیان میکند که ما انسان ها 5 نیاز اساسی داریم: 1- نیاز به عشق و تعلق 2- نیاز به قدرت و پیشرفت 3- نیاز به تفریح 4- نیاز به آزادی 5- نیاز به بقا. ما برای ارضای تمامی این نیاز ها باید بتوانیم به خوبی با افراد ارتباط برقرار کنیم. مهارت های ارتباطی میتواند به داشتن یک زندگی پر نشاط و لذت بخش کمک بسزایی بکند.
دیدگاهتان را بنویسید